حضور دولت (و اشخاص حقوقی تحت کنترل آن) در رسیدگیهای داوری، همواره با چالشهای متعددی همراه بوده است. در همین خصوص، اصل 139 قانون اساسی که باید آن را معمایی رازآلود دانست، نه تنها در دعاوی متعددی مورد استناد و تفسیر قرار گرفته است، بلکه همواره مورد توجه حقوقدانان خارجی نیز بوده و (از زمان تصویب آن تاکنون) بحثهای مفصلی در خصوص قلمرو اعمال و کارایی آن مطرح شده است. در این نوشتار تلاش شده است تا با بررسی دعاوی مطروحه در دیوانهای داوری و دادگاههای خارج از کشور، راهکارهای مناسبی برای کارایی هرچه بیشتر این اصل مهم از قانون اساسی، پیشنهاد گردد.