این مقاله با طرح تفسیر موازنه آغاز میشود. دادگاه قانون اساسی فدرال آلمان، با صدور رأی در پرونده لوت در سال 1958، این تفسیر را مطرح کرد. سپس به دو انتقاد یورگین هابرماس به این تفسیر پاسخ داده شده است. به عقیده هابرماس، موازنه تفسیری غیرمنطقی است و ضمن تضعیف حقوق اساسی انسانها، باعث آسیب رساندن به آنها میشود. هابرماس معتقد است که موازنه میان دو حق در هنگام صدور رأی، باعث خروج یکی از آنها از قلمرو درستی و نادرستی میشود و بدون توجه به عادلانه بودن رأی و بدون استدلال درست، یکی از آنها را از قلمرو حقوق خارج میکند. در این مقاله با بیان توجیهی منطقی برای اثبات موازنه، با بهرهگیری از حقوق موازنه و قاعده عدم تناسب، به انتقادات هابرماس پاسخ داده شده است. با اثبات موازنه متوجه میشویم که این رویه نه تنها برای حقوق تهدید نیست، بلکه ابزاری ضروری برای حمایت از حقوق است.